سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه پرسید دانست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :26
بازدید دیروز :54
کل بازدید :134666
تعداد کل یاداشته ها : 385
04/1/31
2:33 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
داریوش کرجی بان[1]
«به نام خدا داریوش هستم، از بچگی بزرگ شدم، تو بیمارستان به دنیا اومدم، صادره از شهرمون، همونجا بزرگ شدم، چند سال سن دارم، بابام مرد بود، تو دوران کودکیم بچه بودم ، با رفیقام دوست شده بودم، بعضی شبها که می خوابم خواب می بینم، تو خونمون زندگی می کنیم، تا حالا نمردم و ...» برای اطلاعات بیشتر برید به پروفایلم.... اگه دوس داشتین نظر بدین اگه دوس نداشتین نع !!! تبادل لینک آزاده ... همه جوه عاشقه خنده های نازتونم در ضمن نظر خصوصی نذارید که عمومی میشه ... خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر هم هست بعله !!! میگم اگر وقت کردید محض تست کیبوردتون هم که شده یه کامنتی بزارید! به خاطر خودتون میگم...! می ترسم یه وقت کیبوردتون جلبک ببنده!!!

خبر مایه

یک روز مامور اداره پست مشغول مرتب کردن نامه ها بود که نامه ای دید که با خط ظریف و بدی نوشته بود نامه ای به خدا!!
او نامه را پیش بقیه همکارانش برد و انها گفتن نامه را بازکنیم اگر کمکی از دستمون بر بیاد براش انجام بدیم .نامه رو باز کردند نوشته بود خدایا من پیرزنی هشتاد ساله هستم دیروز حقوقمو که 100 دلار بود گرفتم که یه موتوریه اونو ازم دزدید اون پول مال یک ماه من بود من دیگر پول ندارم واسه این ماهم که غذا بخرم و دوستام هم قرار چند روز دیگه بیان خونم نمیدونم چطور باید ازشون پذیرایی کنم ....
کارکنان پست که خیلی از این نامه دلشون سوخت پولاشون رو هم گذاشتن و 96 دلار جور کردن و تو پاکت گذاشتن و برای پیرزن فرستادن .
چند هفته بعد دوباره نامه ای به دسته شون رسیده بود که روش نوشته بود نامه ای به خدا. اونها بازش کردن پیرزن نوشته بود خدایا متشکرم بابت این پولی که برایم فرستادی من با اون پول مهمانی برگذار کردم و خیلی بهمون خوش گذشت ولی پولی که من خواستم 100دلار بود اما توی پاکت 96 دلار بود فکر کنم که 4دلارشو مامور ادره پست بر داشته بود!!!!